رابطه شهادت قاسم سلیمانی با افشای معنای دقیق «انساندوستی» در ذهنیت سیاستمداران آمریکایی

به گزارش اس.بی پرس، ارتش آمریکا سردار قاسم سلیمانی را ترور کرد. هدف از این ترور چه بود؟ سالها است که حضور نیروهای آمریکایی در منطقه، ذیل آرمانهایی از قبیل انساندوستی مداخلهی بشردوستانه و بسط دموکراسی قرار داده میشود. آیا ترور قاسم سلیمانی در جهت دفاع از انسانیت و بسط دموکراسی بود؟
«کریس مورفی»، نماینده مجلس سنای آمریکا توییت کرد: سلیمانی دشمن ایالات متحده بود، در این شکی نیست. سوال اینجا است آیا آمریکا بدون مجوز کنگره دومین فرد قدرتمند در ایران را ترور و به صورت دانسته یک جنگ منطقهای بالقوه را آغاز کرده است؟
توجیه ارائهشده برای این ترور، "جلوگیری از حملات آتی ایرانیها" بوده است. یک دلیل که ما عموماً مقامهای سیاسی خارجی را ترور نمیکنیم این باور است که چنین اقدامی باعث کشته شدن آمریکاییهای بیشتری میشود نه آمریکاییهای کمتر. این مسئله باید امشب باعث نگرانی واقعی، مبرم و عمیق ما باشد.
در این جملات، از دو نوع کشتن و کشته شدن سخن گفته شده: کشته شدن «آمریکایی» و کشتن «خارجی».
منطق این دو نوع مرگ، در برابر هم قرار دارد: اگر آمریکایی کمتری کشته شود، میتوان خارجیِ بیشتری را کشت؛ و اگر آمریکایی بیشتری کشته شود، باید خارجی کمتری را کشت.
آن که باید حفاظت شود و ایمن بماند، آمریکایی است. تنها دلیل برای نکشتن «خارجی»، حفاظت از «آمریکایی» است.
دوگانهی «آمریکایی-خارجی» را که در این اظهار نظر وجود دارد، به راحتی میتوان با دوگانهی «انسان-غیرانسان» جایگزین کرد. آمریکایی/انسان، کسی است که جاناش ایمن است؛ خارجی/ناانسان کسی است که جاناش هزینهی امنیت است.
کمکم معنای «انساندوستی» در ذهنیت سیاستمدار آمریکایی روشن میشود. گویا وقتی از انساندوستی و مداخلهی بشردوستانه سخن میگوید، انسان مورد نظرش فرد آمریکایی (و اروپایی) است نه خاورمیانهای. دربارهی جان خاورمیانهای باید محتاط بود، نه از آن رو که جان انسان محترم است؛ از آنرو که آسیب دیدناش ممکن است جان آمریکایی را تهدید کند.
انتهای پیام/#
منبع : sbpress.ir