خبرگزاری مردمی سیستان و بلوچستان


کد: 14888
۱۴۰۰/۱۱/۳۰ - ۰۸:۵۲

لی‌پار، در دو سوی یک پیوستار سنت و مدرنیسم

لی‌پار، در دو سوی یک پیوستار سنت و مدرنیسم
یک فعال رسانه‌ای نوشت: نام‌ لیپار را ربودند و بر هتلی کنار منطقه‌ی آزاد گذاشتند. وِ که چه خدمت‌هایی اتراق‌کنندگان می‌گیرند و چه وجوهی که بی‌محابا پرداخته می‌شود. چه غذاهایی که نوش‌جان می‌گردد و چه لذت‌هایی که عده‌ای می‌برند. اما وقتی به تالاب لیپار می‌رسید، صاحبان اصلی آن، در بخشی از تالاب، دو طرف کانال ورودی آب دریا، با چوب‌های کج‌ و معوج محلی و حصیرهای بافته‌شده، سایه‌بان‌هایی بی‌نظم برپا کرده و در آن اوج هنر بلوچ را به نمایش گذاشته و از درآمد اندک آن بهره می‌برند.

اس.بی پرس - عباس نورزایی: در انتهای یک دشت نسبتاً بزرگ که خاکش سفیدرنگ است و نفوذناپذیر، در نزدیک دریای عمان، آب‌های حاصل از بارندگی‌های وحشی منطقه، جمع می‌شود و گاه از طریق یک کانال طبیعی، آب‌های شور دریا نیز به هنگام مد (بالا آمدن) به آن می‌پیوندد، موجودات ریز ذره‌بینی در آن شرایط آب‌وهوا، دما و خاک، رشد می‌کنند و تالابی زیبا را با قلم نقاشی خداوند لایزال به رنگ صورتی خلق می‌کند که هر بیننده و مسافر رهاشده از دنیای خشک و بی‌روح و اسیر آجر و آهن و آسفالت شهرها را به خود جذب می‌کند.

اینجا را بلوچ‌های باصفای ساکن، لی‌پار، یعنی محل تلاقی آب رودخانه و آب دریا می‌گویند.

نام‌اش هم زیبا است و امروزی‌پسند، چون تیس، تیس‌کوپان، بریس، رمین، پسابندر، ‌پُزم، مومان و نام‌های دیگر روستاهای سواحل زیبای دشتیاری، چابهار، کنارک و زرآباد در استان زرخیز و مردپرور سیستان‌وبلوچستان.

در کنار منطقه‌ی آزاد چابهار، هتلی را به این نام نهاده‌اند و بابت حق مالکیت معنوی این برند خوش‌نام نیز حتی نگاهی به ساحل‌نشینان محروم لی‌پار نکرده‌اند.

جاده‌ی چابهار به گواتر، جاده‌ای رؤیایی است. سمت راست شما دریای عمان، سمت چپ، عمدتاً کوه‌های مینیاتوری یا مریخی سفیدرنگ با چشم‌اندازهای بی‌نظیر و بنادر صیادی زیبا و سواحل شنی و نرم دریا و گاه دیواره‌های طبیعی مرتفع که انتهای آن به جنگل حرّا با جلابت خاص آن در مرز ایران و پاکستان ختم می‌شود که گواتر نام دارد.

از لی‌پار غافل نشویم. نام‌اش را ربودند و بر هتلی کنار منطقه‌ی آزاد گذاشتند. وِ که چه خدمت‌هایی اتراق‌کنندگان می‌گیرند و چه وجوهی که بی‌محابا پرداخته می‌شود. چه غذاهایی که نوش‌جان می‌گردد و چه لذت‌هایی که عده‌ای می‌برند.

اما وقتی به تالاب لی‌پار می‌رسید، صاحبان اصلی آن، در بخشی از تالاب، دو طرف کانال ورودی آب دریا، با چوب‌های کج‌ومعوج محلی و حصیرهای بافته‌شده، سایه‌بان‌هایی بی‌نظم برپا کرده و در آن اوج هنر بلوچ را به نمایش گذاشته و از درآمد اندک آن بهره می‌برند.

صنایع‌دستی دریایی، مچ‌بندهای دخترانه و پسرانه‌ی سوزن‌دوزی شده که به نقش‌های هندسی مزین است، شال‌های سوزن‌دوزی شده‌ی زیبا، صنایع بافتنی حصیری از جمله‌ی وسایلی است که در نزدیک به ۵۰ سایه‌بان بی‌آلایش و خودجوش مردمی، عرضه می‌شود.

نمک‌دریایی نیز از دیگر اقلامی است که به گردش‌گران عرضه می‌شود.

در یک سایه‌بان نیز بِنجونوازی و طبلک رونق دارد و نوای آن، فضای این موقعیت گردشگری و اهدایی طبیعت را تلطیف می‌کند.

خدمات اسب و شتر تزیین‌شده به سبک بلوچی برای سواری و عکس گرفتن با لباس‌های زیبای مردانه و زنانه نیز عرضه می‌شود.

در بعضی از این سایه‌بان‌ها، خدمات نقاشی با حنا روی دست، به نقوش بسیار زیبای طبیعی، سریع و ارزان ارائه می‌شود که نزد خانم‌ها، مقبولیتی خاص دارد.

همه‌ی این واقعیات را توصیف کردم که بگویم:

۱- صاحبان اصلی لی‌پار از خدمات دولتی، هیچ نصیبشان نشده، حتی یک تیغ گریدر که بستر بازارچه‌ی محلی پرمعنا و ارزشمند آن‌ها را صاف کند یا ۲۰۰ متر جدول یا آسفالتی که خاک‌های محیط را بر کالاهای مورد عرضه، ننشاند.

۲- هیچ‌ امکان رفاهی برایشان ساخته نشده است.

۳- انگار وزارتی مدعی گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع‌دستی در قبال صاحبان اصلی این معنا وجود ندارد.

۴- یادم است و هنوز هم می‌گوییم که سیستان‌وبلوچستان باید هاب گردشگری قرار گیرد؛ اما با دیدن این عدم توجه، برای لحظه‌ای احساس می‌کنم که آن حرف‌های متعالی برای آرایش جلسات مدیران کل و مقامات است و غبار و خاکش برای مردم لی‌پار.

۵- نزدیک به ۵۰ واحد عرضه‌ی خدمات مختلف و صنایع‌دستی، شاید همین تعداد هم تولید‌کنندگان خانگی این محصولات را پشتیبانی می‌کنند، آیا نباید به آن رونق بخشید، حداقل یک سرویس بهداشتی برایشان درست کنید. این‌که حقابه‌ی سیستان نیست که نیاز به دیپلماسی داشته باشد!

 

 انتهای پیام/

منبع : sbpress.ir

نظرات شما

capcha