پیامدهای تشکیل تعاونیهای فرمایشی تولید روستایی در طرح آبیاری دشت سیستان

اس.بی پرس ـ مهندس عباس نورزائی: در یادداشت قبل (بررسی توان تعاونیهای تولید روستایی در طرح انتقال آب با لوله سیستان و انطباق آن با مفاد قانونی تأسیس این شرکتها) علل ناموفق بودن شرکتهای تعاونی تولید روستایی در منطقهی سیستان به صورت عمقی بررسی شد و به این نتیجه رسیدیم که این تعاونیها، قالب مناسبی برای کارسپاری در بخش کشاورزی سیستان نیست و با فرهنگ و خُلقیات مردم این خطه بهویژه کشاورزان و روستائیان همخوانی ندارد.
کارگزاران اجتماعی طرح انتقال آب با لوله، بهرغم تأکید کارشناسان بومی امر مبنی بر نبود توان و زمینهی اصولی برای چنین تعاونیهایی در منطقه، برای جذب اعتبارات تخصیصی و فرار از فشارهای اجتماعی و پوشش نقاط ضعف عدیدهی اجتماعی که فراروی این طرح میباشد، بر طبل تشکیل این تعاونیها کوبیدهاند و تشکیلدهندگان، به جای محور قراردادن مردم و ذینفعان اصلی، مهار این تعاونیها را خود در دست گرفته و بیم آن میرود که پروژههای دیگری را نیز در آینده بهمثل این طرح عظیم و بسیار نافع، به محاق برده و به سمت بهرهگیری ویژهخواران دیگری سوق دهند.
اولین نکته اینکه، با توجه به تصریح قانون این شرکتها، 90 درصد اعضا در محددهی جغرافیایی مورد عمل آن، باید رضایت به تشکیل شرکت داشته باشند. آمادهسازی کشاورزان سیستانی برای پیوستن به این امر، به دلیل سابقهی عملکردی ضعیف و آزمودهشدهی این تعاونیها کار سختی است. ادارهی کشاورزی سابق زابل،در دههی 70، در تجربهای انحرافی، برای هدایت کمکهای دولتی به سمت عمدهمالک مورد نظرشان، زمینهای ایشان را با زارعین مربوطه در قالب یک تعاونی تولید در لوطک منظور و به تشکیل تعاونی فرمایشی پرداخته و منافع آن شامل تسهیلات دولت در تسطیح اراضی، مکانیزاسیون و وامهای مربوطه و حتی کمک دولت در زهکشی زیرزمینی با لوله را به جیب آن عمده مالک مشخص سرازیر نمودند. این در حالی است که هدف این تعاونیها، جلوگیری از تطاول و تکاثر ثروت است که این عمل نقیض آن اهداف انقلابی میباشد.
حالیه در جریان تشکیل تعاونیهای مورد نظر در طرح انتقال آب و انعقاد قراردادهای کشت با نهادهای عمومی غیردولتی یا مؤسسات سرمایهگذار، متولیان این امر در وزارت جهادکشاورزی، پا جای پای اعقاب وزارت کشاورزی خود گذاشته و قصد دارند با این نام، قراردادهای کشت را به سمت عمدهمالکین و متنفذین در بدنهی طرح، سوق دهند و کشاورزان خردهپا که نقطهی هدف اصلی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند، به حاشیه رانده و چون نظام خانخانی شاهنشاهی، بر طبل این ستم دیرینه بکوبند و گوش اگر گوش وزارت جهادکشاورزی و متولیان طرح آبیاری دشت سیستان و ناله اگر نالهی کشاورزان و مردم سیستان، آنچه البته به جایی نرسد، فریاد مظلومین سیستانی است.
15 درصد از اعضای هیئتمدیره شرکتهای فرمایشی تعاونی اعتبار، کشاورز هستند. مابقی یا از بین بازنشستگان ادارات مختلف هستند و یا شغل آزاد دارند.
در مواردی هنوز شرکت تعاونی تأسیس نشده است، اما مدیرعامل آن انتخاب شده است، این در حالی است که باید هیئتمدیرهای که انتخاب می شود، مدیرعامل را انتخاب نماید. اما مهمترین و منحرفترین کاری که در ساماندهی این تعاونیها صورت گرفته، انتصاب مدیران عامل از بین کارشناسان نظام بهرهبرداری طرح است. درست همانهایی که در تعیین و تسهیم حقابههای کارآفه و دیگر حقابهها، بزرگترین مصیبت و مشکل را پیش روی کشاورزان و بهرهبرداران گذاشتهاند. در بررسی اطلاعات منتشره در مورد مدیران شرکتهای تشکیل شده و مورد ادعا، از بین 16 شرکت مورد بحث، 15 نفر از مدیران عامل، همان عوامل به اصطلاح اجتماعی خود طرح هستند که به صورت غیردمکراتیک به تعاونیها تزریق شدهاند و یک نفر نیز از بازنشستگان آموزش و پرورش انتصاب شده است.
همچنین بیم آن میرود که در ادامهی نقاط ضعف بسیار زیاد مشاور راهبردی این طرح در تسهیم آب بین کشاورزان و استقرار حوضچهها و تشکیل گروههای همآب، سهمیهی آبی که از سرجمع حقابههای هر ناحیه با عنوان «سهم آب احتیاطی» به کشاورزان تخصیص داده نشده و به اصطلاح ذخیره کردهاند، به بازار فسادانگیز «آبفروشی» در آینده توسط این تعاونیها تبدیل شود. دقیقاً همان چیزی که یکی از شرکتهای سهامی زراعی در همین استان بر سر کشاورزان آورد و مبالغ گزافی را به جیب مدیران عامل وقت آن شرکت سرازیر کرد.
به صرف داشتن سابقهی کاری در جهادکشاورزی، نباید از هول حلیم داخل چاهی عمیق افتاد و به افرادی که خود گاه زمینهساز فساد اداری بودهاند، به صورت تامالاختیار میدان داد و ابعاد پیدا و پنهان تشکیل تعاونیها را نسنجید و رصد نکرد.
زنهار که دیگر کشاورزان از تصمیمات و سعی و خطای مشاور راهبردی این طرح خسته شدهاند. فریاد زدند، در افتتاح زودهنگام و ناقص طرح، کسی نشنید. راهکار دادند، کسی عمل نکرد. بیش از این بر کوه درد مردم نیفزایید.
منبع : sbpress.ir