وقتی مراسم عزاداری امام حسین (ع) در زهک با جدیت و در حزن تمام برگزار میشد

اس.بی پرس ـ عباس نورزائی: یک مسجد خشتی گلی گنبدی در روستای کوچک زهک، کانون الحاق محبین اباعبدالله الحسین بود که شیعه و سنی روزهای تاسوعا و عاشورا در ان حضور مییافتند، عزاداری و خدمت میکردند.
آن روزها سید اکبر و سید رضا حسینی، استاعلی نجار، حاج سرور کیخا، حاج محمدحسین نورزهی، حاج غلامعلی و حاج غلامرسول شهرکی، حاج غلامعلی و حاج غلامرسول راشکی، حاج عباس خضر و شیخ اسحاق واعظی، حسین محمد خمر و پدر خودم، اغلب جوان و میدان داران دسته ی عزاداری بودند. از آن صحنهها، صدای بلند و باهیبت حسین محمد، آن مرد حسینی یادم است که میگفت: «یَگ لِه یاعلی کَش» و ناگهان یکپارچه جمعیت میگفتند: «یا-علی» و این طنینی معنیدار بود و دشمنشکن.
پیراهن های مشکی یکدست و بلند، شلوار پاتلون زابلی مشکی بر تن داشتند. پیراهن ها را خیاطی به نام سهراب در خود زهک می دوخت. جلوی سینه و همینطور پشت آن را طوری تنظیم کرده بودند که دومنظوره بود. برای سینه زدن از جلو باز و سینه عریان میشد و برای زنجیرزنی هم از پشت باز و عریان میشد.
دسته از جلوی مسجدی که امروزه به آن مسجدجامع گفته می شود، راه می افتاد. از سد زهک عبور میکردند و از بیابان و دشتی که معدن شن و لانه ی حیوانات بود (محدوده ای که الان فرمانداری و شهرداری است) عبور نموده به روستای «ملاحسین» می رفتند و ظهر را در آنجا آبگوشتی که تهیه شده بود، می خوردند و بعد دسته تشکیل میشد و به زهک برمی گشتند.
ظهر عاشورا هم عزاداران در حیاط بزرگ منزل اقاسیداکبر حسینی تجمع میکردند، سینه و زنجیر می زدند و بعد با کاروان اسرا که تابوت نمادین امام حسین علیه السلام را بر روی دست داشتند، عماری روی تابوت و بر روی آن نیز عمامه ی سبزی گذاشته بود، اهل بیت علیهم السلام که دستان شان با زنجیر بسته شده بود، سربازان یزیدی که با شلاق بر تن نحیف کودکان می زدند، حرکت میکردند و جلوی مسجد، داخل خیابان تجمع نموده، روضه ی ظهر عاشورا را شیخ اسحاق می خواند.
در روستای شهرستان کهنه که هم شیعه و هم سنی از یک فامیل حضور داشتند، ملااعظم نورزهی که اهل سنت بود و همسر و مادرش شیعه بودند، برای امام حسین علیه السلام نوحه می خواند و عزاداری میکردند.
در این ایام بوی غلور یا حلیم با تکه های درشت گوشت شتر یا گوساله یا گوسفند، فضای روستا را معطر می کرد. آقاسیدرضا و آقاسیداکبر حسینی، حاج علی خمرصادق، حاج غلامعلی راشکی، حاج غلامعلی شهرکی، حاج محمدحسین نورزهی، محمدحسن میران نورزهی، غلور می پختند اما غلور قلی خان پدرام معروف بود.
میدانی وسیع در محل تقاطع نهرطاهری قدیم و جدید وجود داشت، در اینجا مراسم تعزیه و شبیه اجرا میشد.
شمر، یک معلم با نام فیروزجهانتیغ بود و حضرت ابوالفضل، آقاسیدعباس حسینی و برادران ایشان هم نقش هایی داشتند. بسیار عالی اجرا میشد و جمعیت را تحت تاثیر قرار می دادند.
تمام مراسم با جدیت و در حزن تمام برگزار میشد، هیچ نشانی از بینظمی، بدحجابی، خنده حتی لبخند، در بین عزاداران یا جمعیت بزرگی از مردم تماشاگر شیعه یا سنی دیده نمیشد و ابراز ارادت میکردند.
انتهای پیام/#
منبع : sbpress.ir