خبرگزاری مردمی سیستان و بلوچستان


کد: 5705
۱۳۹۹/۰۷/۰۶ - ۱۷:۲۲
مروری بر منش و کنش و میراث فرهنگی حجت‌الاسلام‌والمسلمین کیخا در سیستان

صدای مردم در دوران سخت/ احیا گفتمان عدالت‌خواهی در استان محروم سیستان و بلوچستان چه جایگاهی دارد

صدای مردم در دوران سخت/ احیا گفتمان عدالت‌خواهی در استان محروم سیستان و بلوچستان چه جایگاهی دارد
مجتبی جهان تیغ در پی برکناری حاج آقا کیخا دست‌به‌قلم شده تا در تبیین ارزشمندی احیا گفتمان عدالت‌خواهی در استان محروم سیستان و بلوچستان ولو احیا نه حداکثری و ایدئال و با نقد و ملاحظات و ارزشمندی ایمان به عدالت ولو در دوران سخت و استیلا فرهنگ محافظه‌کاری و اقدام متناسب با زمانه و نیاز مردم یادداشت زیر را بنویسد.

اس.بی پرس ـ مجتبی جهان تیغ: طی خبری کوتاه امام‌جمعه زابل حجت‌الاسلام‌والمسلمین کیخا از سمت امامت نماز جمعه شهرستان زابل برکنار شدند. پس از تغییر ایشان در این میان واکنش‌های مردمی و فعالین اجتماعی و رسانه‌ای نشان از تأثیرگذاری ایشان در منطقه طی این سال‌های رنج‌آور بوده است. تأثیری که ناشی از رویه متفاوت ایشان در امر زعامت امامت نماز جمعه بوده است که حداقل در مقیاس استان که عمده جو حاکم فضای محافظه‌کاری است، هم از جانب مسئولان و رسانه‌ها و حتی مردم و جوانان کم‌سابقه نیز بوده است. رویه‌ای که در دوران سخت سیستان که مردم از بسیاری از مسئولان محلی و ملی ناراضی بودند باعث رضایت مردم شده بود؛ و در این دوران اوج‌گیری نارضایتی‌ها چه چیز ارزشمندتر و کمیاب‌تر از رضایت مردم؟ اما راز این رضایت‌مندی چه بود؟

 

راز رضایت مردم

ایشان در دورانی امام‌جمعه زابل بودند سخت‌ترین سال‌های مردم سیستان طی دهه‌های اخیر بود. به‌واسطه خشک‌سالی هامون و هیرمند و وقوع انبوهی از معضلات زیست‌محیطی، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و فرهنگی که زندگی در منطقه را به زجری جانکاه تبدیل‌شده بود. زجر و مشقتی که در سکوت طی می‌شد و ایشان از محدود صداهای مطالبه گر و استمداد خواهی بودند که در منطقه و در رسانه‌ها بلند می‌شد.


مسئله که ایشان را متفاوت کرده بود اهتمام ایشان به مطالبه گری و بیان واقعیت‌ها و معضلات و رنج‌های مردم و هشدار و مبارزه با اهمال و قصورها و سوء مدیریت‌ها بود. برای چرایی این تأکید و رویه پررنگ باید صحبت‌های ایشان را در بستر وضعیت منطقه سیستان بررسی کرد. یکی از مشهورترین مطالبه گری‌های ایشان در تریبون نماز جمعه در تابستان سال 98 رخ داد که پس‌ازآن شایعات و زمزمه‌های تغییر ایشان به راه افتاد.

 

پس از طوفان

پس از طوفان‌های هولناک تابستان سال 98 سیستان که سال‌ها در حال تکرار بود بطوریکه سیستان به آلوده‌ترین منطقه ایران و جهان (2016 سازمان بهداشت جهانی) تبدیل‌شده است و بدتر از بحران ریز گرد، بحران مدیریت این معضل که بدون برنامه مؤثر (جلسه رونمایی از سند ریز گرد در سال 97) و بدون تصویب بودجه متناسب (در مجلس شورای اسلامی مرداد 97) و پس از یک دهه گرفتاری مردم سیستان در چنبره سوء مدیریت برخی مدیران محلی و ملی هر تابستان زیر شن‌ها زنده‌به‌گور می‌شوند و سالیانه پانصد نفر مبتلابه سل می‌شوند؛ حالا امام‌جمعه آلوده‌ترین منطقه جهان که برخلاف مدیران پروازی و بازدیدهای چندساعته مدیران ملی ساکن منطقه بودند و سال‌هاست از نزدیک شاهد زجر کودکان، سالمندان و مردم خطه خود بودند در تریبون نماز جمعه از استاندار خواستند جهت بازدید و رسیدگی وضعیت بحرانی به منطقه سفر کنند و به علت شدت وخامت اوضاع ضرب العجلی هم تعیین کردند. هفته‌ای پس‌ازاین ماجرا استاندار به منطقه سفر کرد و امام‌جمعه و مدیران منطقه هفت ساعت با استاندار درباره مشکلات منطقه به گفتگو پرداختند. هفته بعد این سفر زمزمه‌های تغییر امام‌جمعه زابل شروع شد که پس از مدتی از ناحیه ریاست شورای ائمه جمعه استان تکذیب شد؛ اما امسال پس از چند هفته از انتقادات ایشان از کثرت انتصابات قوم گرایانه در استانداری و استفاده از تعبیر خراسان خیلی جنوبی برای استان نهایتاً مسئله تغییر ایشان اتفاق افتاد که ارتباط این مسئله با انتقادات ایشان از استاندار مشخص نیست که اتفاقی بود یا خیر. بهر حال در این یادداشت فارغ از هر علتی برای خاتمه یافتن دوران فعالیت ایشان مروری بر میراث ایشان در منطقه سیستان خواهیم داشت. میراثی که می‌توان دید به چه میزان برای سیستان در دوران سخت لازم بود.

 

عدالت‌خواهی در دوران سخت

در یادداشت به شرحی که در مقدمه از شدت مشکلات غیرعادی سیستان بیان شد مروری بر علل و زمینه انتخاب منش مطالبه گری از سوی ایشان و نیز راه‌حل‌های ایشان برای تسریع حل مشکلات مردم پیرو رصد فعالیت‌های اخیر ایشان طی سالیان اخیر مسئولیت ایشان می‌کنم.

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین کیخا به‌عنوان امام‌جمعه جدید زابل شش سال قبل در بدو ورود خود از قم به‌عنوان محل تحصیل به منطقه سیستان گفتند آمده‌ام صدای مستضعفین  باشم. صدای مردم در انقلاب مستضعفین باشم. در محروم‌ترین استان ایران. سیستان در زمان ورد ایشان از کانون‌های بحرانی‌های چندبعدی در کشور بود و چگونه می‌توان دم از اسلام و انقلاب زد و چشم بر این بحران‌ها و زجر مردم مستضعف شده بست که یک‌قلم آن یعنی فقط طوفان‌های هولناک ریز گرد برای فلج کردن زندگی کافی بود.

 

سیاهه رنج و مشکلات مردم سیستان و استان سیستان و بلوچستان طولانی است. درد و رنج‌هایی عجیب و با مقیاس‌های کلان که زندگی  صدها هزار نفر را متأثر می‌کند. گستره فقر مطلق و آمار تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی، سوءتغذیه کودکان، بیکاری، مهاجرت، حاشیه‌نشینی، بیماری (فقط در منطقه سیستان تحت مسئولیت ایشان سالانه پانصد نفر به بیماری بالقوه کشنده سل مبتلا می‌شوند) بحران آلودگی هوا که در جهان رکورد زده است، بحران هرساله آب و خشک‌سالی دریاچه هامون به‌عنوان کانون حیات منطقه که اگر نبود سیل امسال، ریز گردها هم امسال کابوسی بزرگ برای سیستان و استان منجر می‌شد... حال چطور می‌توان بر این حجم از رنج و زجر مردم سیستان چشم بست و دم برنیاورد آن‌هم زمانی که نه‌تنها سوء مدیریت و کاهلی برخی مدیران اظهر من الشمس است و خود اعتراف به نداشتن برنامه برای حل مشکلات اصلی مردم می‌کنند مانند جلسه رونمایی از سند مهار ریز گرد در سال 97 آن‌هم پس از سه سال انتظار و کار به اصلاح کارشناسی مدیران و کارشناسان دولتی که داد استاندار وقت را هم در آن جلسه درآورد و به جلسه رونمایی از سو مدیرت و استیصال در مهار ریز گرد تبدیل شد و درنتیجه نبود برنامه به سیستان  بودجه‌ای هم در سطح ملی اختصاص پیدا نکرد و سیستان تابستان هولناک دیگری را تجربه کرد و نیز از فساد برخی مدیران ارشد دولتی که سر حلقه‌های مافیا سوخت و قاچاق دام در استان بودند آگاه بود و این ظلم‌های آشکار در حق مردم مظلوم استان را دید و دم برنیاورد.

 

کدام وجدان بیدار و انسان مکتبی و پرورش‌یافته در دامن  اسلام ظلم‌ستیز و شیعه مولای عدالت‌خواهی چون علی علیه اسلام و حسین علیه اسلام می‌تواند بر این گستره محرومیت و اهمال و فساد و سو مدیرت سکوت کند. آن‌هم در استان و منطقه‌ای با نگاه سنگین امنیتی مرکز محور که نتیجه شیوع سکوت و محافظه‌کاری و بی‌تفاوتی بوده است؛ اما پس از سال‌ها انتظار یک نفر از میان مردم مظلوم استان، با آزادگی و از سر عهد پیکان با ارمان انقلاب مستضعفین و راه امام و رهبر و مولای علی رنج‌ها و سوء مدیریت‌ها را مورداشاره  و رفع رنج مردم را و برخورد با مفسدین را مطالبه کرد. درحالی‌که به بی‌زحمتی منش محافظه‌کاری و پرهزینه بودن مطالبه گری علم داشتند.

 

سال‌هاست گرد محافظه‌کاری بر تریبون‌های نماز جمعه سیستان در کنار گردوغبار طوفان‌ها کام مردم را تلخ داشت. تا زمانی که ایشان وارد منطقه شدند و حجم و گسترده رنج مردم تحت مسئولیتشان ایشان را وارد عرصه عدالت‌خواهی و مطالبه گری کرد و مطالبه گری را در مردم منطقه به یک فرهنگ تبدیل کردند و به مردم و جوانان منطقه شجاعت و جسارت حق‌خواهی را اعطا کردند که شاید این بزرگ‌ترین خدمت فرهنگی ایشان و میراث ایشان به مردم و جوانان منطقه باشد. در استانی که جونان آن به‌شدت محجوب و فاقد اعتمادبه‌نفس و زبان تظلم خواهی هستند.
طی دوران خشک‌سالی تحمیلی و بحران ریز گرد و اوج‌گیری فقر و بیکاری مردم در منطقه سیستان برخی روحانیون سرشناس چون حاج‌آقا فرحزاد، احسان بی آزارتهرانی  مدت کوتاهی در منطقه حضور پیدا کردند و با دیدن عمق رنج مردم اعم از ریز گرد، خشک‌سالی  و فقر نتوانستند سکوت کنند و در رسانه‌های مجازی و رسمی برای کمک و رسیدگی به وضعیت بحرانی منطقه از مردم یاری و از مسئولین مطالبه کردند؛ و این حکایت هر فردی ایست که فقط چند روز در دل طوفان‌های سیستان زندگی کند آنگاه علت دردمدندی و فریادهای عدالت‌خواهانه و مطالبه گری‌های امام‌جمعه زابل را در کنار سایر دغدغه مندان خواهد فهمید.


هر وجدان بیداری در سیستان خواهد فهمید که اوضاع عادی نیست و ریز گردها و خشک‌سالی تحمیلی هامون و فقر امکان زندگی عادی را از مردم را گرفته است.

 

از روحانیون و فعالین اردوهای جهادی و سلبریتی‌ها گرفته تا فرماندار سابق سیستان که بر رنج وضعیت کودکان سیستانی در طوفان‌ها گریه کردند (که اکنون مشاور سیاسی نماینده ولی‌فقیه در استان شدند) همگان وخامت مردم سیستان صحه می‌گذارند؛ اما راه‌حل فقط جلسات مدیران پشت درهای بسته است؟ ثمره این جلسات چطور باعث استمرار شرایط بحرانی منطقه به مدت بیست سال شده است؟

 

باید این حجم از محرومیت و رنج و برخی سو مدیریت‌ها در محتوای تریبون‌ها و رسانه‌ها ازجمله نماز جمعه انعکاس متناسبی داشته باشد. سکوت بر رنج و محرومیت و زجر مردم. ظلم‌ها و سو مدیریت‌ها و فساد هم غیرانسانی است هم غیر اسلامی است.

 

رضایت مردم تلخ‌کامی خواص

با ورود ایشان و تغییر رویکرد خطبه‌های نماز جمعه به محل رصد و توجه مشکلات مردم، مردم کورسوی امیدی پیدا کرند؛ که حالا حنجره‌ای دارند که صدای آن‌هاست. تا آن‌ها را از انزوا و مظلومیت در این گوشه دورافتاده از مرکز کشور خارج کند.

 

مردم خود بهتر می‌دانند که طی دهه‌ها آن‌ها گوشت قربانی دعواها و رقابت‌ها و جنگ قدرت‌های چه کسانی در سیستان بودند و هستند. منفعت‌طلبی و جاه‌طلبی به اصلاح نخبگان چه بر سر آن‌ها آورده و از شانه‌های نحیف مردم برای خود سکوی ترقی و پرش ساختند و حال که شخصی پس از دهه‌ها انتظار پیداشده که منفعت عموم را بر منفعت شخصی ترجیح می‌دهد و آماج تخریب‌ها و سرزنش بودن را بر سکوت و محافظه‌کاری ترجیح می‌دهد و ابایی نداد که مشکلات آن‌ها را رسانه‌ای کند با علم به همه هزینه‌ها و دشمن‌تراشی‌ها اما به نام خدا و به نام عدالت و به نام مستضعفان مسئولین را مورد پرسش و مطالبه و وخامت اوضاع مردم را مکرر مورد گوشزد قرار می‌دهد.

 

واقعیت هم این است که درافتادن با مافیای سوخت و دام منطقه هزینه دارد. درافتادن و پاره کردن چرت مدیران محلی دولتی منطقه هزینه دارد. مطرح کردن صریح رنج‌ها، تبعیض‌ها و ظلم‌ها به مردم سیستان در تریبون رسمی  هزینه دارد. شکستن کلیشه خطبه‌های خنثی و محافظه‌کار  هزینه دارد. 

 

استقبال مردم از این رویکرد و ترجیح رضایت عام مردم و لو به قیمت نارضایتی خواص به فرموده مولا علی علیه‌السلام راه و منش مسئول حاکم اسلامی باید باشد که به‌وضوح با گفتگو با مردم عادی دیده می‌شود.

 

عدالت‌خواهی انقلابی بزرگ‌ترین میراث فرهنگی

اما پس از مرور زمینه و بستر ایجاد محتوای مطالبه گری در خطبه‌های ایشان که آن‌چنان‌که ذکر شد بر پایه شدت و عمق و گسترده مشکلات منطقه سیستان بود (که برخی از آن‌ها در جهان رکورددار و بحرانی است) وزندگی عادی را فلج کرده است، حال مروری بر راه‌کارهای ایشان برای حل مشکلات منطقه بر پایه رصد فعالیت‌های ایشان می‌کنیم.

 

رهبر انقلاب بیش از یک ده قبل در دیدار با دانشجویان (۱۳۸۳/۰۸/۱۰) عدالت را گفتمان اساسی کشور می‌دانند و این‌گونه بر اهمیت و محوری بودن آن و تلاش برای گسترش گفتمان عدالت‌خواهی تأکید کردند:

گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی است و  همه‌چیز ماست. منهای آن، جمهوری اسلامی هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم. این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌ای که هر جریانی، هر شخصی، هر حزبی و هر جناحی سرکار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنی برای عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه‌دارید و حفظ کنید؛ این مهم است.

اما طی ده اخیر علی‌رغم حجم نابرابری‌ها و محرومیت‌ها در استان و منطقه سیستان و وقوع بحران‌های زیست‌محیطی اجتماعی اقتصادی در منطقه پیرو خشک‌سالی تحمیلی ناشی از قطع حقابه هیرمند و هامون در منطقه صدای رسایی از جانب دانشجویان و تشکلات دانشجویان شنیده نمی‌شد. ایشان  در تلاش برای احیا روحیه عدالت‌خواهی دانشجویان منطقه  برآمدند و با حضور مستمر و بی‌تکلف در خوابگاه‌ها و برنامه‌های دانشجویی  ظرفیت جوانی و آزادگی دانشجویان را در جهت احیا آرمان‌های انقلاب ازجمله گفتمان عدالت و مطالبه گری جهت‌دهی کردند.

 

احیا حوزه علمیه گام بلند ارتقا فرهنگی

این رابطه دوسویه یعنی ایشان در جهت حل مسائل مردم و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها صرفاً مطالبه گری در خطبه‌ها اکتفا نکردند بلکه  در تلاش برای ایجاد زیرساخت و بسترسازی فرهنگی اجتماعی حل مشکلات منطقه بوده‌اند. از حرکت‌های بلندمدت ایشان و زیرساختی و بسترسازی فرهنگی که در بلندمدت نتایج آن‌ها هویدا خواهد شد و برکاتش نصیب مردم سیستان و استان می‌شود احیا حوزه علمیه زابل و تمرکز بر کیفی سازی آموزش طلبه‌ها جهت ارتقا فرهنگی علمی آن‌ها و به طبع منطقه می‌باشد.

 

دارالولایه سیستان از قدیم‌الایام منطقه‌ای عالم محور و عالم پرور بوده است و بار دیگر با اولویت بخشیدن و تمرکز ایشان بر تربیت طلبه‌های عالم با بهره‌گیری از اساتید مجرب سعی بر رفع این خلأ فرهنگی منطقه داشتند که نتایج آن در بلندمدت مشخص خواهد شد و این بسترسازی فرهنگی جهت تعالی فرهنگی اجتماعی و علمی منطقه منجر به تربیت نسلی از فرهیختگان سیستانی خواهد شد که برکات آن‌ها به‌زودی به این خطه خواهد رسید.

 

تمرکز بر تقویت حوزه علمیه زابل و کیفی سازی خروجی آن مسئله‌ای راهبردی در جهت توسعه انسانی و بازیابی قدرت نخبگان فرهنگی منطقه است. این بسترسازی مغفول بود چراکه با فهم فرهنگی و بنیادین از ریشه مشکلات منطقه سیستان مشخص می‌شود که ریشه محرومیت‌ها و مشکلات صرفاً مادی و فیزیکی نیست و مردم سیستان و نخبگان به این مسئله اعتراف دارند که مشکلات سیستان کمبود پول و بودجه نبوده و سال‌هاست شاهد هزینه هنگفت در طرح‌های بی‌ثمر و ناتمام بوده‌اند. ریشه مشکلات منطقه فرهنگی و مدیریتی است. لذا تمرکز بر تربیت نسل عالم و تعالی فرهنگی و توجه به تمرکز بر ظرفیت‌های جوانان بومی منطقه در حوزه و دانشگاه است مسئله کلیدی است که در صورت استمرار به راهبردی مؤثر و بنیادین در حل مشکلات منطقه تبدیل خواهد شد.

 

پس از توجه و تقویت پتانسیل حوزه و دانشگاه، تشکلات مردمی و فعالین اجتماعی دیگر بستری اجتماعی و فرهنگی بودند که موردتوجه ایشان برای حل مسائل مردم منطقه بودند.

 

کارها با مردم حل می‌شود

تشکلات مردمی در غالب سازمان‌های مردم‌نهاد در حوزه‌های متنوع اقتصادی اجتماعی فرهنگی هنری همچون اشتغال، آسیب‌های اجتماعی، بیماران خاص، محیط‌زیست ...در منطقه الحمدالله از سوی فعالین و دغدغه مندان بومی فعال هستند. هم‌راستایی و دغدغه مندی نسبت به مردم باعث شکل‌گیری رابطه و جلسات و دیدارها و تبادل اطلاعات و هم‌افزایی بین جمعیت‌های دغدغه مند مردمی که از نزدیک درگیر مشکلات مردم و در تلاش برای رفع یا تخفیف آن‌ها هستند با ایشان شده است و هرچند این رابطه در ابتدای شکل‌گیری است و ظرفیت بسیار بیشتری جهت همکاری و حمایت از جانب جایگاه حقوقی امام‌جمعه دارد ولی نفس شکل‌گیری رابطه و مراوده دوطرفه و سازنده بین ایشان به‌عنوان امام‌جمعه شهرستان و فعالین اجتماعی منطقه منجر به الگوسازی سازنده مسئولین در رده حاکمیتی با دغدغه مندان مردمی است و این رابطه و توجه باعث تقویت سرمایه اجتماعی نظام منجر می‌شود و هم نتایج این رابطه عاید مردم منطقه می‌شود.

 

حوزه و دانشگاه به‌عنوان محیط پرورش مدیران و مسئولان آینده منطقه نقش کلیدی در حل بلندمدت مشکلات هر منطقه دارند. راهبرد تقویت و فعل سازی و درگیر سازی و دغدغه مند سازی جوانان حوزه و دانشگاه برای آشنایی و تمرین حل مسائل مشکلات منطقه می‌تواند به تقویت توان بومی منطقه در حل مشکلات و احقاق حقوق مردم منجر شود.

 

تعامل با رسانه‌ها

همچنین تقویت رسانه‌های مردمی و مطالبه گر منطقه ازجمله راهبردهای حل مسائل منطقه بود که شاهد محتوای تولیدی پیرامون موضوعات مطرح‌شده ایشان است. اگر مسائل چون مافیا سوخت و دام که ایشان پیرو اسناد آن‌ها را به‌عنوان یکی از مکانیسم‌های و علل استضعاف مردم منطقه و فقر مردم و غارت ثروت ملی در نماز جمعه‌ها به‌عنوان تریبون دغدغه مند مردم اعلام کردند امروز به نتیجه نمی‌رسید و نهایتاً سر حلقه‌های آن‌ها که اتفاقاً از میان رده مدیران ارشد دولتی استان بودند دستگیر شدند.

 

مردم سال‌هاست از وجود مافیا و عوامل آن اطلاع داشتند و علل فقر منطقه را می‌دانستند ولی مردم در نخبگان صاحب تریبون کسی را نداشتند که آزادگی و فراجناحی و به نام مستضعفین و عدالت و اسلام این باندها را به‌عنوان کانون‌های ظلم و فساد و تولید فقر و محرومیت در مردم و غارت بیت‌المال و سرمایه اجتماعی نظام را مورداشاره و تأکید قرار دهد. 

 

توجه به همه امکانات و پتانسیل‌های مردمی و بسترسازی حل مسائل بحرانی منطقه سیستان اعم از تریبون نماز جمعه و مطالبه گری از مسئولین محلی و ملی و تیتر کردن مشکلات روز مردم، سو مدیریت‌ها و غفلت‌ها و فسادها در رسانه‌ها محلی و ملی و تقویت حوزه و دانشجویان برای حل مشکلات مردم منطقه با توجه به وخامت و تعدد و حتی فرا منطقه‌ای بودن مشکلات منطقه نمونه از پتانسیل و جایگاه امام‌جمعه در یک منطقه محروم برای تغییر و تخفیف رنج مردم محروم دور از مرکز است که طی این سال‌ها در مقابل دیدگان مردم سیستان پس از سال‌ها سکوت رخ داد و رضایت عام مردم و دغدغه مندان مسایت مردم را شامل و نارضایتی برخی نخبگان راه به همراه داشت.

 

احیا گفتمان اصیل انقلاب و بیم‌ها و امیدها

تجربه حضور حجت‌الاسلام کیخا با همه فرازوفرودها و نقدها تجربه عدالت‌خواهی و ایجاد گفتمان عدالت‌خواهی مکتبی در سیستان و استان بود. بی‌شک در این راه پرفرازونشیب عاری از خطا نبوده ولی اصل ماجرای احیا گفتمان عدالت‌خواهی مکتبی و انقلابی و اصالت دادن به رنج و صدای محرومین و دفاع از حقوق مردم و هزینه کردن از آبرو و جایگاه برای حل مشکلات و رنج محرومین قابل‌تردید نیست. نگرانی این است که در صورت تغییر ایشان با همه نقدها در این برهه اوج مشکلات منطقه و هویدایی برخی سو مدیریت‌ها و فسادهای چندساله و در کنار آن به ثمر رساندن بسترسازی‌ها و آغاز خودباوری مردم و جوانان در پیگیری حقوق و مطالبات خود باعث عقب‌گرد این گفتمان و افتادن ستون خیمه عدالت‌خواهان منطقه بشود و که به‌هرتقدیر ان شالله این اتفاق نخواهد افتاد و اصول مکتبی انقلاب مستضعفین و خمینی کبیر کماکان پررنگ در منطقه جاری و در تربیون های نماز جمعه منطقه و استان پررنگ خواهد بود.

 

مسئول طراز انقلاب آن‌چنان‌که بارها مورد تأکید و تکرار رهبر فرزانه انقلاب بوده است باید که مردمی و عدااتخواه و حامی مستضعفان باشد و رضایت عام مردم را بر رضایت خواص ترجیح دهد و تحقق ارزش‌های انقلابی را بر ارزش‌ها و سهم خواهی های خواص ترجیح بدهد. بازگشت به مردم، جوانان و ظرفیت‌های مردمی از اصول تفکر انقلاب است. توجه به مردم چه برای توانمندسازی آن‌ها، چه حقوق آن‌ها چه مشکلات و رنج‌های آن‌ها از اصول تفکر انقلاب اسلامی است.

 

گفتمان انقلاب اسلامی و آحاد مردم با هیچ‌کس عهد اخوت نبسته و میزان، حال افراد است و این شاخص‌ها راهنمای همیشگی مسئول طراز انقلابی است و هر کس بر این شاخص‌ها پایبند بود مورد تائید و حمایت مردم خواهد بود و قلب و زبان مردم گواه صدق او خواهد بود و هر کس از این شاخص‌ها تخطی و از موقعیت خود سوءاستفاده کند دیر یا زود برای تاریخ و مردم هویدا خواهد شد.

 

نگارنده هیچ رابطه‌ای چه شخصی چه‌کاری تاکنون با ایشان نداشته و طی سال‌ها حضور ایشان به‌جز یک و دو مورد دیدار کوتاه بیش از چند دقیقه با ایشان صحبتی نداشتم کما اینکه ایشان نگارنده را حتی نمی‌شناسد لذا نگارنده فارغ از یک رابط شخصی که هیچ‌گاه شکل نگرفت فقط به‌وسیله رصد فعالیت‌ها و نحوه کنش با مشکلات مردم و واقعیات و معضلات منطقه وکیفیت مدیریت محلی و استانی و ملی و اشتراک گفتمانی با ایشان در مؤثر بودن و اصالت و حق پنداری گفتمان مطالبه گری و عدالت‌خواهی انقلابی ولایت مدار دست‌به‌قلم شدم تا در تبیین ارزشمندی احیا گفتمان عدالت‌خواهی در استان محروم سیستان و بلوچستان ولو احیا نه حداکثری و ایدئال و با نقد و ملاحظات (که از جانب هر مقام مسئولی از هر جناح سیاسی ذیل گفتمان انقلاب اسلامی باشد چه ایشان یا هر شخص دیگری) و ارزشمندی فهم و رعایت مقتضیات و نیازهای مردم در بستر زمان و مکان (سیستان در دهه نود) و ارزشمندی ایمان به عدالت ولو در دوران سخت و استیلا فرهنگ محافظه‌کاری و اقدام متناسب با زمانه و نیاز مردم یادداشتی بنویسم.

 

در تفکر اسلام شیعی عدالت سبب آبادی سرزمین‌هاست. آبادی هر منطقه درگرو استقرار عدالت است. عدالت ارزش محوری اندیشه امامین انقلاب و اسلام ناب انقلابی است و راه‌حل مشکلات کلان و خرد کشور و منطقه بازگشت به گفتمان محوریت عدالت و عدالت‌خواهی ولایتمدار است.

 

و العاقبة للمتّقین

منبع : sbpress.ir

نظرات شما

capcha